کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی     نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن     قالب شعر : غزل    

شنیدم از کراماتت حکایت‌های بسیاری           فراوان دیده‌ام از تو کرامت‌های بسیاری

هزاران بار در دنیا دل از چاله به چاه افتاد           ولی از نور تو دیدم هدایت‌های بسیاری


توئی ابن الرضا من هم همیشه صید صیادم           برای مثل من کردی ضمانت‌های بسیاری

گـدایم من گـدایم من گدای سـامـرای تو           رسیده از شما بر من عنایت‌های بسیاری

نیابت کرده‌ام جای شما ای مظهر خوبی           نیابت کردم و رفتم زیارت‌های بسیاری

قـیامت می‌شـود ثـابت مقـام خـادمین تو           غلامت می‌کند قطعأ شفاعت‌های بسیاری

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیه‌السلام

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به نگـاه تو، خـدای تو، اشـارت می‌کرد           نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد

ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید           صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد


دهـمیـن بار، هـوالحـق مـتجـلّی شده بود           چارمـین بار، عـلی بود، امامت می‌کرد

درد را نـسخـۀ خـال تو، شـفا می‌بخـشید           عاشقان را پرِ شال تو، شـفاعت می‌کرد

»و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و آه!           آه! از آن شهر، که بی‌قبله، عبادت می‌کرد

مـتـوکـل، بـه تـمــاشـای شــرابـت آورد           به دل مست تو، از بس که حسادت می‌کرد

و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت           با نگـاه تو، به هر ذرّه سـرایت می‌کـرد

»از صدای سخن عشق ندیدم خـوشتر«           وقتی از پـنجـرۀ شـوق، صدایت می‌کرد

کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی می‌‌داد           ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت می‌کرد

ری، پُر از عطر تو شد، عبدالعظیم حسنی           از تو و «جامعه‌»ات، تا که روایت می‌‌کرد

مهدی‌ات، حضرت هادی! سفرش طول کشید           کاش می‌آمد و با عـشق، قـیامت می‌کرد

کاش می‌آمد و با صوت تو، با لحن علی           خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت می‌کرد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیه‌السلام

شاعر : عبدِ کریم نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای جلوۀ حق در توعیان، حضرت هادی            ای رازق هر خُرد و کلان حضرت هادی

ای شـرط دهـم بـهـر قـبــولیِ عـبـادات            ای مظهر توحـید جهان حضرت هادی


ملک و ملکوت، پُر شده از وجه تو مولا            ای روح نماز، اصل اذان، حضرت هادی

بر جـمـع خـلایق نَـفَـسَـت جامعه آورد            شهد دو لبت رازق جان حضرت هادی

گـنـجـیـنـۀ اسـرار خــداونـد حـکـیـمـی            ای عـالـم پیـدا و نـهـان حضرت هادی

رسم و منشت بخـشش و احسان مداوم            روزیِ گـدایت بـرسـان حضرت هادی

خدمت نـنـمـودم به شما ای گـل زهـرا            آقایی و من هم ز بـدان حضرت هادی

از نـسـل رضـایـی و ز اولاد جــوادی            ما را ز درت دور مران حضرت هادی

بـایـد کـه خــدا مـدح امـامـش بـنـگـارد            اوصاف شما فوق بیان حضرت هادی

بی‌شـک که خـدا بـهـر تـولای تو مولا            بر اهل جهان داده زبان حضرت هادی

از سـخـتـی دنـیـا و بـلاهـا به قـیـامـت            خواهم ز شما برگ امان حضرت هادی

خواهم که ببـیـنم فـرج حضرت مهـدی            در دست شما فعل و زمان حضرت هادی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و جلوگیری از کج تابی معنایی بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

ای جلوۀ حق، رَبّ عیان، حضرت هادی            ای رازق هر خُرد و کلان حضرت هادی

بیت زیربه دلیل عدم رعایت توصیه‌های مراجع و علما؛ حذف شد؛ همانگونه که بارها متذکر شده ایم اهل بیت سگ نمی‌خواهند بلکه شیعه و پیرو واقعی می‌خواهند؛ نعوذ بالله ائمه که سگ باز نبودند که ما سگ آنها شویم

ای کاش شوم کـلب سر کـوی تو مـولا            نامـم بـزنی بین سگـان حضرت هادی

مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فع قالب شعر : قصیده

ای به همه هادیان تو هادی و رهبر            حـجـت حـقّ و دهـم وصی پـیـمـبر
هـم عـلـی چــارم از مـحـمّـد سـوم           
هم دُرِ نُه ‌بحر نور و بحرِ دو گوهر


ابـن رضـا، هـادی الـنــقـی، ولی الله            نـجـل عــلـی، زادۀ بـتـول مـطهــر
عمر کـمت بیشتر ز عمر زمان‌هـا           
فیض دمت روح صد مسیح به پیکر
ماه جـمال تو گـشـته غـرق ستـاره            از اثــر بـــوســۀ جـــواد مــکــرر
سـامــره‌ات قـبـلـۀ قـلـوب مـلائـک            صحن تو از مسجدالحـرام، فـراتر
مثل نـبـی مـاه را کنی به دو نـیـمه            مثل عـلی می‌‌کَنی ز جا درِ
خـیـبـر

مثل حسن صبر می‌کنی به مصائب            مثـل حـسـینت توانِ نهـضت دیگـر
کفش غلام تو
بِه که صد «متوکل»             بهـر تـواضـع نهنـد بر کف آن سر
جامعه دارد
«دعـای جامعه» از تو            ای بـه فـدای تو جـمـع اول و آخـر
جامعـه یعـنـی شـناسـنـامـۀ عـترت            جامعـه یعنـی کـلام حـضرت داور

جامعه یعنی هزار گردونْ خورشید            جامعـه یعنـی هــزار دریـا گـوهـر
جامعه یعنی همـان عصـارۀ قـرآن            جامعه یعنـی همـان تـبـلـورِ کـوثـر
جـامـعـه یـعـنـی تـمـام نور نـبـوّت            جـامـعه یـعـنی مقام احـمد
و حیـدر
جامعه یعـنی حـیـات شیـعـه
به دنیا            جامعه یعنی نجات خلق به محـشر
طاعت مـردم بـدون مهـر تو فـردا            هـیج نـیرزد به نزد حضرت داور
مسـلـم، بـی مهـرتـان ندارد ایـمـان            گرچه چو
سلمان بُوَد یا چو ابـوذر
گرچه ز تو دورم ای به من همه نزدیک!            گـویی بگْـرفـتـه‌ام مـزار تـو در بر
طایـر جانـم شـده مـقـیـم حـریـمـت            مـرغ دلـم می‌زند به سامـره‌ات پر

وای به عباسیان که با تو چه کردند            از ره بـیـداد، آن گــروه سـتـمگــر
از متـوکل کـشـیـدی آنچه کـشـیدی            بیـشـتـر از ایـن ورا نـبـود مـیـسـر
بـا چه گنـه بُـرد سوی بزم شرابت            ای بـدنت پـاکـتـر ز روح مـطهــر
از
می رجس و پلید خویش تعارف            کرد به تو ای عزیز فاطمه، ساغر

کاش که می‌ریخت آسمان به زمین خون            کـاش که می‌شد زمـین شـرارۀ آذر
ای تـو جگـر پــارۀ جــواد الائـمـه           
وی جگرت پاره پاره چون گلِ پرپر
بـاور شـیـعـه نـبـود کـز اثـرِ زهـر            از جگرت با نفس شراره کشد سر
گرچه به جانت رسـید زخـم مداوم           
شکر که جسمت به خون نگشته شناور
رأس منـیـرت دگر چو جد غریبت            با لب عطشـان جدا نگشت ز پیکر
گرچـه کـشانـدند سوی بزم شرابت            گشت به تو دم به دم
جسارت دیگر
چـوب نـزد بـر لـبت دگـر مـتـوکل            در ملاء عام نـزد دختـر و خواهر
سـوز بـده تا هـمـاره اشـک بریـزد            دیـدۀ «مـیـثـم» بـرای آل پـیــمـبـر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

طاعت خـلـقت بدون مهـر تو فـردا            بـا گـنـه کـلّ خـلـقـت اسـت بـرابـر

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در هر دو مصرع بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید اولا اینکه کسی که محبت اهل بیت را ندارد مؤمن نیست که او را مؤمن خطاب و سپس ایمانش را نفی کنیم  در ثانی در مصرع دوم نیز وزن شعر کاملا مخدوش بوده و سکت دارد.

مؤمـن، بـی مهـرتـان ندارد ایـمـان            حـتـی سـلـمـان و هم جـناب ابـوذر.

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و حفظ بیشتر شأن امام بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گرچه به جانت رسـید زخـم مداوم            پیکر پاکت به خون نگـشت شناور

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

نوبت عشق است و کاروبار حرام است            هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جـبرِ تو گر هست اخـتیار حرام است
            محضر خورشید سایه‌سار حرام است


گـم شـده در جــاده‌ایـم راهـنـمـا بـاش
حضرت هـادی به فکر این فقرا باش

وقـت گـذر نـور تویی رهـگـذران را            بـاز بـه دسـتت بگـیر نبض زمـان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
            پُر کن از ایمان دوباره گوش اذان را

ای هــمـۀ آفــتــاب‌هـا بـر لـب بـامـت
مـؤمـن و کـافـر هـمـه فـدای مـرامت

دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت            حرکت نعـلین تو ز خاک طلا ساخت
پیچش عمامه‌ات ز عـرش نما ساخت
            برد هرآنکس که قبله سمت شما ساخت

ذکـر تو بـر دردهـا دواسـت هـمـیـشه
کـعـبـه حـجـاج سـامـراسـت هـمـیـشه

مـا سـر و سـامـان نـداشـتـیم تو دادی            مـرهـم و درمـان نـداشـتـیـم تـو دادی
شـوق کــریـمـان نـداشـتـیـم تـو دادی
            مـیــل بـه قــرآن نـداشــتـیـم تـو دادی

پـر به هـوای تو مـی‌زنـیـم چه بـهـتر
بـوسه بـه پـای تو می‌زنـیـم چه بـهـتر

از قِــبَـل جــامــعــه قــرار گــرفـتـیـم            خـط به خـطـش حـس افـتخار گرفتیم
شـیـعـه آقــا شـدیـم عــیــار گـرفـتـیـم
            راه بــسـوی هـمـیـن دیــار گــرفـتـیـم

اسـم تو آمد که زیـر و رو شده حـالـم
خـانـۀ امـن‌ت شـده سـت قـبـلـه عـالـم

در شـب تـاریک نـور مـاه مرا کشت            دیدن این صحـن و بارگـاه مرا کشت
خــلـوتـی سُــرِّ مَـن رءآه مـرا کـشـت
            گــریـه زوّار زا بـه راه مــرا کـشـت

آنقـدر اینجـا عـطای تو شده معـروف
بـین گـدایـان گـدای تو شده مـعـروف

تا به ابـد در دلت عـزای حسین است            گـریه هر روزه‌ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه‌های حسین است
            مـرهم درد تو کـربـلای حـسین است

هرکه به سوی تو الـتماس دعا داشت
چـشم تـر تو نـظـر به کـربـبلا داشت

جـدّ غـریبت به زیر تیـغ و سنان بود            بر جگـرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بـدنش در حـصار نیـزه زنان بود
            هم که نگـاهـش سوی خیام زنان بود

از دهـنـش گـرچه یا غـیـاث شـنـیـدند
زنـده جـاویـد را به نــیــزه کـشـیـدنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ فراموش نکنیم همانگونه که علما و مراجع تذکر داده اند اهل بیت سگ درگاه نمی خواهند بلکه شیعه و پیرو واقعی می خواهند

پـر به هـوای تو مـی‌زنـیـم چه بـهـتر           پـوزه بـه پـای تو می‌زنـیـم چه بـهـتر

 

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

وقـت گـذر نـور بـاش رهـگـذران را            بـاز بـه دسـتت بگـیر نبض زمـان را

ای هــمـۀ آفــتــاب‌هـا بـر لـب بـامـت           مـؤمـن و کـافـر هـمـه فـدای مـرامت

مدح حضرت امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

ای روشـنـیِ هـر راه؛ یا هـادی الائـمّه            معـشوق ناب و دلخواه؛ یا هادی الائمّه

در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت            خـورشـید گـفـته با ماه؛ یا هادی الائمّه


تضمین شده هدایت قطعاً برایِ هر که            بر دل نـوشـته با آه… یا هـادی الائـمّه

یوسف قنوت برداشت محض برادرانش             می‌گـفـت در دلِ چـاه؛ یا هـادی الائـمّه

در مرز کفر و ایمان، هنگام درد و درمان             در لحـظه‌های جانکـاه؛ یا هادی الائمّه

ذکر تـوسـل هر عـاصـیِ تـوبـه کـرده            ذکـر لـبـان گـمـراه؛ یـا هـادی الائــمّـه

در صحن سامرایت حاجت گرفت زائر            با شـوق گـفت هرگـاه؛ یا هـادی الائمّه

: امتیاز

مدح حضرت امام هادی علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

نـقـی نـامـی که فـخـر آسـمان است            تـلــفـظ کـردنـش خـط دهـان اسـت

ز الــقــاب امــام هـــادی مــاســت            امـامـی که عـزیـز شـیـعـیـان است


امـــــام مــــاه روی بـــا وقـــــاری            که جد حضرت صاحب زمان است

زلال چــشـمـه‌هـایـش پـاک تـر از            همان نهری که در جنت روان است

نقی چون مظـهر پـاکی ست نامش            بـرای قــرن آســوده گــران اســت

بـه نــام مـــادر آئــیــنـه ســوگــنــد            همان که صبح چشمش جاودان است

نخـواهـد از نـفـس افـتاد این عـشق            که از هادی به قلب عـاشـقان است

بـه کـوری دو چــشـم آن حـقـیـری            که از فرط حـقـارت بد دهان است

بـه هـر دیـوار ایـن دنـیـا نـوشـتـیـم            نـقـی زیـبـاتـرین نـام جـهـان اسـت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

زلال چـشـمـه‌هـای او پـاک تـر از            همان نهری که در جنت روان است

مدح و مرثیۀ امام هادی علیه‌السلام

شاعر : فاطمه نانی زاد نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد            کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد

مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر            بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد


عاقل و دیوانه محکوم‌اند، آری چشم تو            هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد

»اهل‌بیت نور» هستید، «آسمان وحی» ها!            »جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد

ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم            شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد

مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را            گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد

کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه            اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

اَلـمِـنّـةُ لـلّـه کـه نـامـت شــده هــادی            منّت به محـبانِ خود از جود نهـادی

حـقّـا که گل فـاطـمه، فرزند جـوادی            این است نشاط و شعف و برکت و شادی


سکان هدایت به کفِ هر که خدا داد

از روز ازل قـرعه بـنـام عـلی افتاد

ما گم شده بودیم، تو رخـسار نمودی            دل را به نگاهی ز همان غمزه ربودی

ما را به ره عـشـق گـرفـتار نـمودی            آغوش به احبابِ خود از مهر گشودی

با فـطرتِ مـؤمن به تو دادیم سلامی

والله امـامـی تو، امـامـی تو، امـامـی

ما از رخ ماه تو به خورشید رسیدیم            از پـرتو مهـر تو به تـوحـید رسیدیم

در نـور ولای تو به تمجـید رسیـدیم            با مدح تو بر ناب‌ترین عـید رسـیدیم

یعـنی تو هـدایتـگـر دلها به غـدیـری

فرزند امـیـری و به میـخـانه امیـری

ای منطـق تو شرح مـعـمّایی حـیـدر            تـفـسـیـرگـرِ خـطـبـۀ غـرّای پیـمـبـر

هم خیر کـثیری تو و هم معنی کوثر            والله تو هـسـتی دهـمین حجّـت داور

مـا مِـی زدۀ خُــمّ غـدیـریـم ز هـادی

هـنگـام سـحـر باده بـگـیریم ز هادی

ناب است عجب از تو احادیث و روایات            تـأویـل‌ِ حکـیـمانۀ هر سـوره و آیـات

رفتار تو گـفـتار تو در باب زیارات            این است که ما بر تو نمائیم مباهات

بـا جـامـعـۀ تـو بـشـِنـاسـیـم عـلـی را

بـا مـتـن غـدیـریّـه سـپـاسـیم علی را

ای معرفت از علمِ تو سرریز علی جان            دریای معارف ز تو لبریز علی جان

گوشِ دلِ ما بر سخنت تیز علی جان            لحنِ تو خوش آهنگ و دلاویز علی جان

آهـنگ نـماز تو برَد هـوش ز سرها

بس راز و نیاز تو برَد هوش ز سرها

ای سوز و گداز تو پر از نغمۀ معراج            آگاه تو هـستی ز سـراپـردۀ مـعـراج

هم آگهی از خنده و هم گریۀ معراج            زیباست که ما را بدهی هدیۀ معراج

آن هـدیه، به آوای جلی حـیدر کرار

دلدار عـلی، یـار عـلی، حـیدر کرار

هر جا که به معراج شده منزل احمد            دیده ست جلوتر ز خودش جلوۀ سرمد

دیده ست علی را همه جا هست مؤیّد            یعنی که عـلـی هست جلـودار محـمد

آری بخدا مقصد و مقصود علی بود

روزیکه نبود آیـتی از بود عـلی بود

این است تـجـلیِ هـدایت به دو عـالم            هادی‌ست که بر ما بدمَـد روح دمادم

با نام عـلی جـلـوه کـند آن شهِ اعـظم            این است وفـا و کـرم و جـودِ مـسـلم

آرامِ دلِ فــاطــمــه، آرامِ دلِ مـاسـت

ایام به یُمنَـش همه بر کامِ دلِ ماست

ما شـیـعـۀ اِثـنـی عـشرِ آل رسـولـیـم            فـرمـانـبـرِ فـرمـانـدهیِ امـرِ‌ بـتـولـیم

با لطفِ چنین مادری از لطف قبولیم            تا خون به رگِ ماست، سرِ عهد و اصولیم

مـائـیـم هـدایـت شـدۀ مـنـبــر هــادی

شـیـعـه شدۀ دستِ هـدایـتـگـر هـادی

تا پای چـنین منـبر پُـر فـیض گـدائیم            هـم نـوکـر آل عـلـی و عـبـد خـدائیم

هم زائر با مـعـرفت کـرب و بلائـیم            آری بخـدا خـونجـگـرِ خـون خـدائیم

خونی‌که به گودال از آن حنجره می‌ریخت

خونیست که از چشمِ حرم یکسره می‌ریخت

ای‌کاش که زینب تهِ گـودال نـمی‌دید            جـسـم پـسر فـاطـمـه پـامـال نـمی‌دید

بر کـشـتنِ او ایـنهـمـه اقـبال نمی‌دید            او را ز رمق رفته و بی‌حال نمی‌دید

ای‌کاش نمی‌دیـد سری بر سرِ نـیـزه

خواهر چه کند نالۀ خود در برِ نیزه

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ ضمنا شایسته نیست امام را به خم می و شراب تشبیه کنیم.

کِی از رخ ماه تو به خورشید رسیدیم            از پـرتو مهـر تو به تـوحـید رسیدیم

هم خیر کـثیری تو و هم معنی کوثر            هم خُمّی و هم باده‌ای و هم مِی و ساغر

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

باز هم سجده به پای سنگ‌ها و چوب‌ها            باراله ها پـس کجـا رفـتـنـد آدم خـوب‌ها

إهدِنـا را قوم أنـعـمـتَ عـلـیهـم گـفـته‌اند            منکر هادی وَلا الضّالین‌تر از مغضوب‌ها


ای مـیــان دفـتــر آشــفـتـۀ تــاریـخ گــم            سال‌ها در جستجویت ابن شهرآشوب‌ها

یک مرید آستان‌بوس تو شاه عبدالعظیم            عاشـقـان دیگـرت ایّـوب‌هـا یـعـقـوب‌ها

باز هم بزم شراب است و تعارف می‌کنند            سوی دریای طهارت جامی از مشروب‌ها

وای بر ما که امام  خویش را نشناختیم            ورنه این آبی است در دستان هاون‌کوب‌ها

بعد از این صحن تو و مژگان چشمان ترم            خاک کفش زائران عشق است و این جاروب‌ها

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دهـمـیـن چـشـمۀ جـوشـنـدۀ این آبـادی            آیـۀ نــورٌ عـلـی نــور، حـدیـث شـادی

چارمین نام علی، صبر و وقار علوی            خلق و خوی رضوی، معرفت سجادی


هرکه گمراه شد از عشق، «فلا هادی له»            هرکه دنبال شما بود، « و انت الهادی»

کی‌شـود مـژدۀ قـد قـامت فـرزند تو را            جـبـرئـیـل آرد و آیـد بـه مـبـارکـبـادی

ای که بـاران به اشارات شما می‌بـارد            تشنه لب چشم به راهند هزاران وادی

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

ای دهـم حـجّـت خدای ودود            هـادی مـلکِ خـالـق مـعـبـود

آفــریـنـش یــم عــنــایـت تـو            هــادیـان بـنــدۀ هــدایـت تـو


حـلـم‌ها لالـه‌ای ز گـلـشن تو            علم‌ها خوشه‌ای ز خرمن تو

منجـلی در تو نـور کل علوم            هـمۀ حُـسـن چارده معـصوم

چشم دشمن به لطف و رحمت تو            مـتـوکّـل حـقــیـر عــزّت تـو

ابرِ بـارنده فـیضی از جامت            شیـرِ درّنـده در قـفـس رامت

جامعه سطری از عبارت تو            انــبــیـا عـاشـق زیــارت تـو

در خـراسان، مدیـنه، سامـرّا            نجف و کاظمین و کرب و بلا

زائـرین هرکجا که مهـمـانند            جـامـعه با دم تو می‌خـوانـنـد

ای تو ابـن الـرّضـای دوّم ما            در امـامـان عـلـیّ چـارم مـا

بـه مـزار مـطـهّـر تـو سـلام            به عروس و به خواهر تو سلام

زده بر سـر هـوای سامـره‌ام            خـاک پــای گـدای سـامـره‌ام

ســامـره آفـتـاب ســیـنـۀ مـن            کـربـلای مـن و مـدیـنـۀ مـن

سامره شهر نور، شهر شرف            سامره باغی از بهشت نجف

سامره در زمـین بـهـشت اله            آسـمان دو آفـتـاب و دو مـاه

تو عـلـیّ عـلـیّ و فـاطـمه‌ای            تـو چـراغ هــدایـت هـمـه‌ای

به دعـای تو سنـگ گـل آرد            بـه ولای تـو ابــر مـی‌بــارد

ذکر حق چیست؟ ذکر خیر شما            کیست میزان حق به غیر شما؟

بـی دمـت آدمـی نـمـی‌مــانـد            بـه خـدا عـالـمـی نـمـی‌مـانـد

طایر وحی از تو دانه گرفت            در ریاض تو آشـیـانه گرفت

یــم جــود و فــتــوّتـیـد شـمـا            اهـل بـیـت نــبــوّتـیــد شــمـا

چشم دل بی‌چراغتان کور است            شاهد من «کلامُکم نور» است

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : محسن کاویانی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل مثنوی

ای آنکه هـسـتی‌ام شـده‌ای از قـدیم‌ها            ای عاشقِ تو حـضرتِ عـبدالعـظیم‌ها

تـاریـکـیِ جـهـانِ مـرا نـورِ مُـطـلـقی            ای جان فـدایِ رویِ تو یا ایهـا النـقی


در گوشه گـوشۀ همه عـالَـم نوشته‌اند            بنگَر که در متونِ کُهـن هم نوشته‌اند :

ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است            گاهی تـوکلِ مُـتـوکِـل به هـادی است

بی‌شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست            ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامـراست

ای خاکِ پـات سُـرمۀ چـشـمِ امـیـرها            سَـر می‌نـهـنـد پـای قـدومِ تو شـیـرها

بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد            صوفی نهاد دام و سَـرِ حُـقّه باز کرد

یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله‌اند            در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله‌اند

بـیـزارم از تـمـامیِ اربـاب‌های شهر            دلخـسـته‌ام ز جعـفـرِ کـذاب‌های شهر

با سیبِ سرخِ حیله همه ناتـوان شدیم            ننگـا به ما که آدمکِ این و آن شـدیم

از بس که خیری از همه عالم ندیده است            این جامعه به جامعه خواندن رسیده است

آقـا؛ پـدر بـزرگِ گُـلِ آخـریـن تـویی            یعنی برای خـواندنِ او بهـترین تویی

تا از قـفـس تمامِ جـهـان را رهـا کنی            باید خودت برای ظهورش دعـا کنی

با یک دعای خود غم ما را مَحار کن            با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن

بی‌تو بـهـار قـسـمـتِ مـردم نـمی‌شود            هادی اگر تویی که کسی گُم نمی‌شود

هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما            هادی شدی که از همه برتر شویم ما

هادی شدی که جَلدِ غـمِ سامـرا شویم            هـادی شدی شما که کـبـوتر شویم ما

گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست            هادی شدی که پیـروِ حـیـدر شویم ما

هادی شدی که که فاتحِ دلها شوی و بعد            از عاشـقـانِ فـاتـحِ خـیـبـر شـویـم مـا

هـرکس غـلامِ خانِ شما شد امـیر شد            هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما

هادی شدی که در همۀ کوچه‌های شهر            از بـانـیـانِ روضـۀ مــادر شـویـم مـا

زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً            وقتی که هم علی شده‌ای هم ابالحـسن

آه ای امـامِ شاعـرِ ما شـاعران سـلام            ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام

ای نــامِ دلــبــرانـۀ تـو ذکـرِ نـابِ مـا            یک قطره از غدیریه‌ات شد شرابِ ما

گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید            هی جرعه‌جرعه روضۀ سَر بسته سَرکشید

دنیای شعر و شاعـری‌ام بی‌شراب باد            بَـزمِ شـرابِ دفـتـرِ شعـرم خـراب باد

شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت            وقتِ گریز شد به کجا می‌توان گریخت؟

دندان گرفته‌ام به جگر! روضه‌خوان بَس است            تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است

ای کـشـتۀ حـسـادت دنـیا حـسین جان            ای تشنۀ مُـقـطَع الاعـضا حسین جان

: امتیاز

ترجمه موزون چهار حدیث از امام هادی علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

از لطف نسـیم، گـل شود گـلگـون‌تر            زیـبــاتـر و دلــربـاتـر و مـوزون‌تـر
پـاکـیـزه‌دلان هـمـیـشـه نـعـمـت‌ها را            با شکـر و سـپاس می‌کـنـند افزون‌تر


قَالَ الهَادِی علیه‌السلام: اُلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجَاوَرَتِهَا، وَ الْتَمِسُوا الزِّيَادَةَ مِنْهَا بِالشُّكْرِ عَلَيْهَا. امام هادی علیه‌السلام فرمودند: برای نعمت‌ها، همسایۀ خوبی باشید و با شکرگزاری، خواستار افزایش آن باشید .نزهة الناظر ص۱۴۳

*******************

جانـا! به فـروتـنی، گر ایـمـان داری            یـا مـیـل بـه رفـتـار کـریـمـان داری
با مـردم روزگـار خود هـمـدل بـاش            آن‌گـونـه که انـتـظـار از آنـان داری

قَالَ الهَادِی علیه‌السلام: اَلتَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ‏. امام هادی علیه‌السلام فرمودند: فروتنی در آن است که با مردم چنان باشی که دوست داری با تو چنان باشند .الكافی، ‏ج۲، ص۱۲۴

*******************

از مرکب سرکش، تو سواری مَطَلب            یعنی: ز هـوایِ نـفـس، یـاری مطلب
ای آن که تو را «تیغ زبان» کرده اسیر            از فصل خـزان، گـلِ بهـاری مطلب

قَالَ الهَادِی علیه‌السلام: رَاكِبُ الْحَرُونِ أَسِيرُ نَفْسِهِ وَ الْجَاهِلُ أَسِيرُ لِسَانِهِ. امام هادی علیه‌السلام فرمودند: کسی که سوار بر مرکب چموشِ هوی و هوس باشد (انسان دنیاطلب) اسیر نَفْس خود است و فرد نادان، اسیر زبان خود. نزهة الناظر، ص۱۳۹؛ أعلام الدين، ص۳۱۱

*******************

تا دل به سپاس می‌سپاری ای دوست            از نعمت و ناز، بهره داری ای دوست
خواهی به سعادت برسی، در دو جهان            غفلت مکن از شکرگزاری ای دوست

قَالَ الهَادِی علیه‌السلام: اَلشَّاكِرُ أَسْعَدُ بِالشُّكْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ الَّتِي أَوْجَبَتِ الشُّكْرَ لِأَنَّ النِّعَمَ مَتَاعٌ وَ الشُّكْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبَى. امام هادی(علیه‌السلام) شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت، کالای دنیا است و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.تحف العقول، ص۵۱۲

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : حسن زرنقی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن قالب شعر : غزل

تو از تبـار بهـاران، تو از سلالۀ رودی            تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی

تویی شکوه بهـار و به پیـشگـاه تو دارد            جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی


به صدر «جامعه» خود به اَلسّلامُ علیکی            تـمام پنجـره‌ها را به سوی بـاغ گـشودی

کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش            به یک اشاره دل از هرچه شیر بُرد تو بودی

اگرچه سامره‌ات را حصار کرده شب اما            می‌آید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی

: امتیاز

مدح امام هادی علیه‌السلام

شاعر : نعمتی، حجازی، محمد پور نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

بـر پـایـه اصـول را بـنـا بـایـد کرد            بـر هــادی راه اقــتــدا بــایـد کــرد

پیش از نجف و قدم به وادی غدیر            تـعـظیم به سوی سـامـرا بـایـد کرد


***** قاسم نعمتی *****

ای‌ صاحب‌جامعه، کـبـیرت خواندم            در هر دو سرا شاه‌ و امیرت خواندم
مـن از نـفـسـت نـفـس گـرفـتــم آقـا            در کـل دعـا یـا مـجـیـرت خـوانـدم

***** مرتضی محمد پور *****

زیبنده ترین سخن کلام هادی است            حیرتزده خلقت از مقام هادی است

امـضـا‌‌‌‌ء بـرات ســامــرا در گـروه            ذکر صلـوات بر امـام هـادی اسـت

***** سید مهدی حجازی *****

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : عادل حسین قربان نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با تو معنا می‌شود هم غصه‌ها؛ هم شادی‌ام            مـن پُـر از دلـدادگی‌هـای امـامِ هــادی‌ام

ای امامِ جامعه!؛ ای ذکرکم فی‌الذاکرین!            کاش یک جرعه از آن جامِ ولا می‌دادی‌ام


بی‌تو این دل؛ دل که نه، ویران‌سرای من شده            با نگـاهـت این خـرابی می‌شود آبـادی‌ام

عشقِ من عشقی‌ست ناب و ساده و با سابقه            منشأ این عـشق هم دل بسـتنِ اجـدادی‌ام

روز و شب در وادیِ جرم و خطا غوطه‌ورم            پس خودت تضمین کن از شَرِّ گنه، آزادی‌ام

با نگاهت واژه‌ها در شعر تابان می‌شوند            ورنه من یک شاعـرِ بی‌ادعای عـادی‌ام

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

چون ندارد با کسی کاری گدای سامرا            می‌کـند بر خـلق سـالاری گدای سامرا

ده برابر بیـشتر از پیش عاشق می‌شود            چونکه دارد مثل تو یاری گدای سامرا


با محبّت عادتش دادی به احسان٬ آنچنان            کم نـدارد قـدر دیـنـاری گـدای سـامـرا

هیچ فرقی نیست بین سرشناس و ناشناس            نام خود کافیست بگـذاری گدای سامرا

دستْ خالی تا کمر خمشد یقین کردم که هست            آشـنا بـا رسـمِ دربـاری گـدای ســامـرا

با مفـاتـیح ٱلجنان در هر فـراز جامـعه            چشم هایش می‌شود جاری گدای سامرا

: امتیاز

رباعی هایی در توصیف زیارت جامعۀ کبیرۀ امام هادی

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

در جـامـعـۀ کـبـیـره انــوارِ خــدا            گــردیـد هــویــدا ز درِ بـیـت ولا
فرمود امـام هـادی ای اهلِ یقـیـن            یک لحظه ز ما شما نگردید جدا!


***************
با جـامـعـۀ کـبـیـره مـن مـأنـوسـم            تـا مـرقـد هـر امـام را مـی‌بـوسـم
با امرِ امام هـادی هر جا که روم            دلدادۀ حـضرتِ رضا در طـوسم!
***************
در جامعۀ کبیره توحید و ولاست            این امرِ ولایت از خـدای داناست
توحـید، خدا، نورِ ولا بـنـده‌گیست            خوشبخت هر آنکس که دلش جای شماست!
***************
در جامـعـه روی کـربـلا را دیدم            در باغِ دعـا عـطـرِ شـفـا را دیدم
ماندم که چه سرّیست در آن هر دم من            هـر بـنـدِ زیـارتـش خـدا را دیـدم!
***************
می‌رسد عطرِ ولا از هر فرازِ جامعه            من فدای واژۀ سوز و گدازِ جامعه
توشه بر دارید لحظه لحظه از ذکرِ دعا            جامعه بیمه شود از رمز و رازِ جامعه!

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

دست ‌من ‌وعطایت یا هادی‌المضلین            جـان هـمه فـدایت یا هـادی‌المـضلین
از مروه ‌تا صفایت من هروله نمودم            قـربـانی مـنـایت یا هـادی‌الـمـضلـین


هرسو روم‌ به‌ عشقت بی‌طاقت‌ و قرارم            قـربان سـامـرایت یا هـاد‌ی‌المـضلین
مرغ دلم گرفتار در دام عشقت افتاد            بنشـسـته بر سرایت یا هادی‌المضلین
گشتم‌ مقیم ‌کویت محتاج یک نگاهت            در سـامرا گـدایت یـا هـادی‌المضلین
با جامعه رسیدم در محـضر امامـان            افـتـاده‌ام به پـایت یا‌ هـادی‌المـضلین
ابن‌الرضای ثانی مهرت به سینه دارم            در سر بود هـوایت یاهادی‌المضلین
بـعـد از زیـارت تو راهـی کـربـلایم            این کـربلا بـرایت یا هـادی‌المضلین
هر دم نـوا گرفـتم از نای تو سرودم            نـای نی از نـوایت یا هـادی‌المضلین
با جامعه تو دادی بر عالمی بصیرت            شد جامعـه دعـایت یا هادی‌المضلین

: امتیاز

مدح و مناجات با امام هادی علیه‌السلام

شاعر : محمد مهدی سیار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خـورشـید سامـرا و کـریم جهان تویی            ما را بـده پـنـاه، که کهـف امـان تـویی

هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس            گـم گـشـته‌ایم و مشـعـلۀ کـاروان تویی


کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق            حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی

مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک            مستی فـزای جان و دل عـاشـقان تویی

جدت امام هشتم و سلطان دین رضاست            جـدّ امـام عـصـر و ولـی زمـان تـویی

با "جامعه کبیره" سلامـم شنـیـدنی‌ست            مهـمـان هر امام شـوم، میـزبـان تویی

: امتیاز